خجالتی بودن...

یاسمن یاسمن یاسمن · 1403/08/04 15:48 · خواندن 1 دقیقه

چقدر من خجالتیم، خودمم خسته شدم

حرف دلم رو نمیتونم بزنم، چیزی که تو ذهنمه رو نمیتونم بیان کنم،همش دنبال تایید دیگران،میترسم از بحث از دعوا از اینکه کم بیارم

چون همیشه کم آوردم چون اطلاعاتم کمه و اونا بهتر میتونن قانع کنن. من دایره لغاتم خیلی محدوده، تجربیات و اطلاعاتم کمه، جمله بندیم ناقصه، کلمات رو یادم میره و بدتر از همه نمیتونم تمرکز کنم همین الان که دارم اینا رو مینویسم خالم داره باهام صحبت میکنه نمیتونم تمرکز کنم و یادم میره چی میخوام بگم.

درکل توی بحث رو در رو کلمات جملات فراموشم میشه، ترس از اینکه کم بیارم... نمیدونم...

شاید اونقدر مغرورم که نمیخوام کوچیک شم شایدم میترسم از اینکه هربار مورد تمسخر قرار گرفتم و کوچیک شدم و دلم شکست.

اه نمیتونم تمرکز کنم... نمیدونم چطوری بگم چی بگم..